عشق یعنی سالها تنها زیر خاک

عشق یعنی سالها تنها زیر خاک


شجاع شده ام این روزها .آن قدر که در رویاهایم بارها ،از بالاترین ارتفاع تخیل خودم را پرت کرده ام و بالای جنازه ی نیمه جانم مرثیه ها خوانده ام !
شوکرانی سر کشیده ام تا تکه تکه دلم را جان داده ام ...
طنابی ساخته ام سخت انداخته ام دور گلویم تا بغضش را خفه کنم و در شمار نفس هایی بریده بریده مرده ام !در رویایی تلخ با هر ضربان تپش سرم را به دیوار زده ام ...گریسته ام خون گریسته ام ...
این روزها حتی پیرهن سفید تنهایی هایم را بخشیده ام و به جایش کفنی سپید دوخته ام با بویی از کافور ...من ،بارها خودم را روی شانه های خسته ام حمل کرده ام .
برای این مرده ی غریب گریسته ام و در جایی دور خاکی دور بیابانی دور خود را دفن کرده ام ! این روزها سیاه پوش تنهایی خویشم ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: عاشق تنها ׀ تاریخ: پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , nabzeeshgh.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com